مسیر عصبی چیست؟
مسیر عصبی چیست؟
ما برای هر رفتار، عادت و مهارت خود یک مسیر عصبی داریم و وقتی که می خواهیم آن را انجام بدهیم مسیر عصبی اش فعال می شود.مثلا وقتی می خواهیم لباسمان را بپوشیم، آیا به این فکر می کنید که اول آستین دست چپم را بپوشم و بعد راست؟در بیشتر مواقع جواب خیر است و شما به صورت اتوماتیک این کار را انجام می دهید چون فوراً مسیر عصبی لباس پوشیدن در مغز شما فعال می شود و یا وقتی که می خواهیم راه برویم مسیر عصبی راه رفتن فعال می شود. ورزشکاران حرفه ایی و یا افرادی که حرکات نمایشی در سیرچ انجان میدهند ،آنها توانسته اند مسیر عصبی آن حرکت را در ذهن خودشان ایجاد کنند.
تا حالا به این فکر کردید که چرا وقتی می خواهیم مهارتی مثل رانندگی، نواختن ساز مورد علاقه یمان، آشپزی، سوارکاری، شنا کردن و مهارت های دیگری که اکتسابی هستند و در بدو تولدمان در ما نبوده اند را یاد بگیریم، چطور در ما شکل گرفته اند و بعد از مدتی بسیار روان و مثل آب خوردن آنها را انجام داده ایم و تمام ترس و مشکلاتمان از بین رفته است؟ چه اتفاقی در ما شکل می گیرد که آن مهارت جز بدیهیات ما انسان ها می شود؟ چه اتفاقی رخ می دهد که مهارتی مانند رانندگی کردن را به صورت اتوماتیک و بدون فکر کردن انجام می دهیم؟
جواب تمام این سوالات در این فصل توضیح داده شده است، و متوجه خواهید شد که چه اتفاقاتی در مغز ما رخ می دهد تا یک مهارت در ما شکل بگیرد. لطفاً این فصل را جدی بگیرید و در صورت لزوم چندین بار مطالعه کنید چرا که مفهوم مسیر عصبی در تمام عمر شما کاربرد خواهد داشت و شناخت آن در ایجاد مهارت و عادات جدید به شما کمک خواهد کرد.
بررسی مسیر عصبی به صورت علمی
برای اینکه مسیر عصبی را توضیح دهیم ابتدا لازم است با اجزای سیستم عصبی مغزمان آشنا شویم. کوچکترین واحد سازنده سیستم عصبی، نورون است که در شکل زیر، تصویر آن را مشاهده می کنیم.
هر یک از این نورون ها شامل بدنه سلولی، آکسون، دندریت و بعضی از این نوورن ها، دارای غلاف میلین(MYELIN) هستند.
حال ببینیم این اجزای سازنده سیستم عصبی چطور کار می کنند؟ زمانی که یک پیام عصبی از مغز ما به سیستم عصبی ارسال می شود، پیام عصبی از طریق بخش آکسون، به سلول عصبی بعدی منتقل می شود و سلول دوم، توسط دندریت هایش پیام عصبی را به بدنه سلولی خود می رساند تا داده های آن در بدنه سلولی تحلیل شود.
وقتی بدنه سلولی پیام را تحلیل کرد، اگر نیاز به انتقال مجدد پیام به سلول عصبی دیگری باشد، از طریق آکسون مجددا پیام منتقل می شود. پس تا اینجا متوجه شدیم که آکسون منتقل کننده پیام از بدنه سلولی به نورون دیگر ولی دندریت دریافت کننده پیام عصبی از سایر سلول ها است و پیام را به بدنه سلولی به منظور تحلیل داده منتقل می کند.
حال که با عملکردهای آکسون و دندریت آشنا شدیم می توانیم مسیر عصبی را توضیح دهیم. مسیر عصبی در واقع ایجاد اتصالاتی است که بین آکسون ها و دندریت ها به وجود می آید تا یک فعالیت یا مهارت انجام گیرد.
خلقت بزرگی به نام مسیر عصبی
طبق آخرین اطلاعات رشته علوم اعصاب، مغز ما ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی یا همان «نورون» دارد. جالب است بدانید اگر بخواهیم از عدد یک تا ۱۰۰ میلیارد بشماریم و شمارش هر عدد تنها یک ثانیه از ما زمان بگیرد، ۳۱۰۰ سال طول میکشد تا شمارش پایان یابد. هر نورون می تواند تا ۱۰۰۰۰ ارتباط با نورون دیگر برقرار کند. به عبارتی تعداد کل اتصالاتی که در مغز ما می تواند شکل بگیرد بیش از ۱ بیلیارد اتصال است.
به همین دلیل است که می گویند مغز انسان، پیچیده ترین سیستم در هستی است. حتی از کهکشان ها هم پیچیده تر است. با شناخت مسیرهای عصبی، می خواهیم یادگیری هر فعالیت یا مهارت را توضیح دهیم که کاربرد همه موارد بالا را در عمل متوجه شویم.
مسیر عصبی و کسب مهارت های جدید
فرض کنید از شهر A به شهر B می خواهند یک مسیر آسفالت ایجاد کنند.
به صورت کلی اگر بخواهیم توضیح دهیم، ابتدا باید یک نقشه اجرایی باشد و مشخص شود که چه اقداماتی باید صورت پذیرد و بعد برای شروع قطعاً موانعی مثل:کوه ها، رودخانه ها،جنگل ها، مکان های مسکونی و … وجود خواهد داشت و برای هموار کردن مسیر و رفع موانع باید بعضی جاها پل زد، بعضی جاها تونل و بعضی جاه ها هم زیر گذر و خلاصه اینکه زمان نسبتاً زیادی را می برد، تا مسیر را هموارتر کنند و تازه بعد از این همه عملیات مسیر خاکی شکل می گیرد و بعد از آن آماده می شود برای آسفالت کردن و بلاخره بعد از گذشت مدتی و تلاش های مستمر و فراوان جاده آماده می شود و وسایل نقلیه می توانند به راحتی عبور و مرور کنند، و جالب اینجاست وقتی که مسیر پرتردد می شود مسئولین تصمیم می گیرند که جاده را دوبانده کرده تا وسایل نقلیه بتوانند به راحتی و با سرعت بیشتر تردد کنند.
زمانی که تصمیم می گیریم یک مهارت جدیدی را فرا بگیریم، مانند این است که می خواهیم از شهر A به شهر B یک جاده بسازید. چون فرایند شکل گیری مسیر عصبی زمان بر و انرژی زیادی را می طلبد، اولین اتفاقی که ممکن است در مغز ما بیافتد همانطور که در فصل شناخت مغز توضیح داده شد بهانه های مغز خزنده است اما فرض ما بر این است که مصمم هستیم تا مهارتی جدید را فرا بگیریم در واقع از بهانه های مغز خزنده عبور کرده ایم.
فرض کنید می خواهید مهارت رانندگی را کسب و مسیر عصبی آن را در مغز خود ایجاد کنید، یعنی می خواهید از شهر A به شهر B یک جاده بزنید، این شهر ها همان نورون های مغز ما هستند و نقشه اجرایی شما این است که هر روز یک ساعت تمرین رانندگی داشته باشید تا این مهارت را کسب کنید، در اولین تمرین رانندگی نورون های مغز ما فعال شده و از طریق شاخک های خود یکسری پالس های الکتریکی و یا مواد شیمیایی را رد و بدل می کنند در واقع در حال هموار کردن مسیر عصبی این مهارت هستند.
بدانید که اولین تمرینات بسیار سخت و زمان براست و انرژی زیادی از شما خواهد گرفت و قطعاً از رانندگی کردن لذت نخواهید برد! اما به مرور زمان وقتی که پافشاری می کنید و تلاش خود را برای کسب مهارت رانندگی ادامه می دهید مسیر عصبی بین نورون های مغز شما قوی تر می شود و برای هر مانع مغز شما یک راهکار پیدا می کند تا موانع را رد کند و مسیر را برای آسفالت کردن آماده کند و بلاخره با سماجت شما و ادامه تمرینات رانندگی مسیر عصبی آن در مغز شما شکل می گیرد و جاده بین نورون ها آماده است تا وسایل نقلیه یا همان پالس های الکتریکی را به راحتی ردو بدل می شود و وقتی که برای مدت زیادی رانندگی می کنید، جاده بین نورون ها دو بانده شده و می بینید که بدون فکر کردن از اینکه کی ترمز بزنم؟دنده کی باید عوض شود؟ به دست انداز رسیدم چکار کنم؟ در حال رانندگی هستید و از آن لذت می برید.برای درک بهتر مسیر عصبی ویدئو زیر را ببینید:
چطور یک مسیر عصبی صحیح و سریع بسازیم؟
در تحقیقی که روی افرادی انجام شد که می خواستند پیانو را آموزش ببینند ابتدا آنها را دو گروه کردند و به آنها کلیات پیانو را آموزش دادند. به گروه اول گفتند که شما روزی دو ساعت با پیانو تمرین کنید و به گروه دوم گفتند شما پنج روز روزی دوساعت در ذهن خود تمرین کنید و در روز سوم دو گروه را بررسی کردند و دیدند گروهی که تمرین ذهنی انجام داده است با گروهی که تمرین عملی انجام داده است مهارت هر دو در یک سطح است اما در روز پنحم دیدند گروهی که تمرین ذهنی انجام داده بود بیست درصد ضعیف تر از گروهی بود که تمرین واقعی را انجام داده بود.
می توان از این تحقیق نتیجه گرفت که تصویر سازی ذهنی خیلی خوب است اما به اندازه واقعی اثر بخش نیست، اما به این فکر کنید که اگر در این تحقیق یک گروه دیگر بود و به آنها می گفتند هم تصویر سازی ذهنی را انجام دهید به این شکل که مقابل پیانو نشسته اید و خیلی خوب و دلنشین در حال نواختن هستید و هم روزی دو ساعت با پیانو واقعی تمرین کنید، قطعاً نتیجه متفاوت تر خواهد شد و مسیر عصبی آن سریع تر ساخته می شود.
پس برای ساخت مسیر عصبی دو راه وجود دارد راه اول و اصلی ترین آن تمرین، تمرین، تمرین و تمرین کردن است تنها با تمرین شما می توانید مسیر عصبی را شکل بدهید و آن را ضخیم تر و قوی تر کنید و راه دوم یا در واقع مکمل آن تصویر سازی ذهنی است.
دیدگاهتان را بنویسید